عمر من غارت شد و 

غارتگر من دور شد 

من صبوری کردم و

غارتگرم مغرور شد

قلبم درد می کند 

نه به بهانه جدایی 

یا حتی تنهایی

تحمل دیدن تو را در کنار دیگری ندارم 

وقتی از دوست داشتن کسی مطمئن نیستی 

حق نداری دستاشو بگیری که به دستات عادتش بودی

وقتی موندنی نیستی

حق نداری از اینده های خوش باهاش حرف بزنی 

و براش رویا بسازی 

وقتی دلت به موندن کنارش شک داره 

حق نداری بهش بگی عشقم 

وقتی همیشه دنبال یه حرفی ، بحثی ، سندی ...

بهانه ای هستی که ترکش کنی 

حق نداری بهش بگی دوست دارم 

وقتی به اعتماد کسی ، تکیه گاه شدی 

حق نداری زمینش بزنی

اگه ان حق رو به خودت دادی بدون .........

هیچوقت دیوانه وار عاشق کسی نشو 

سعی کن عاقلانه دوستش داشته باشی

تا اگر نامردانه رهایت کرد 

تو نا عادلانه ویران نشوی